A love that is never ending. a love that's deep and true.a love that brings true hapiness. a love . . . a that's a love.i feel
درباره من
می دانم که توصیف مشخصی از عشق مشکل است
اما چیزی که می توان در مورد آن گفت این است که در ذات انسان نوعی شور و علاقه به نظم دادن وجود دارد .
در روح و روان انسان ها نوعی محبت و در جسم آنها تمایلی پنهان و ظریف به در اختیار داشتن آنچه با تمام رازهایش دوستش دارد وجود دارد .
عشق تنها یک نقطه نورانی است و دیگر هیچ ء که به نظر می رسد بر زمان مسلط می شود .
کمتر روزی به چشم می خورد که عشقی در آن وجود نداشته باشد .
لیکن تا زمانی که عشق هست روشنایش را بر تمام گذر زمان که پشت سر یا پیش رو دارد می گستراند . این نور بر هر کسی که بخواهد عشق را دنبال کند می تابد .همیشه دوست داریم در مورد آنچه که دوست داریم حرف بزنیم و در مورد چیز های بسیار معنوی چیزی جز نوشتن برای گفتن نداریم .
من قبل ها نیز از عشق سخن گفتم
اما نمی دانم آنچه را که گفتم چه بوده
حس می کنم می توانستم سالم زندگی کنم دزد باشم و یا آشوبگر
اما اکنون عاشقم از صمیم قلب
ادامه...
حق با من است که دست های تو را کم داشتم و داشتم چیزهایی می نوشتم که برسد به دست تو دست های تو ... بهتر بود شاید تندیست را می ساختم می پرستیدم می شکستم و تبر را می گذاشتم توی دست های تو که توی دست های من کم بود ...
فریبا
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1387 ساعت 09:24 ق.ظ
من نیز دست های کسی را کم دارم
فریبا دارم برات دست میزنم
مرسی
عالی بودی با اجازت دانوشته تو رو تو دفترم نوشتم
دختر معرکه کردی
خیلی خیلی خوب بود
ممنونم به خاطر این احساس عالی
سلام
اومدم کسی نبود؟
همه خوابن؟ آپ شدی خبر بده
همسایه
قشنگ مینویسی ! بیا خرید ما رو ببین
برای پست بالایی نمی تونم کامنت بزارم!
نمی دونم چرا!؟!؟!
کسی مانند من تنها نماند
به ساحل تشنه دریا نماند
خدایا از تو می خواهم که روزی
دل مجنون پی لیلا نماند
سلام من حدس میزنم شما از زاهدان شهر همیشه گرم و دوست داشتنی باشید
نه؟
خداحافظ
دست های تو ! چه متن زیبایی