A love that is never ending. a love that's deep and true.a love that brings true hapiness. a love . . . a that's a love.i feel
درباره من
می دانم که توصیف مشخصی از عشق مشکل است
اما چیزی که می توان در مورد آن گفت این است که در ذات انسان نوعی شور و علاقه به نظم دادن وجود دارد .
در روح و روان انسان ها نوعی محبت و در جسم آنها تمایلی پنهان و ظریف به در اختیار داشتن آنچه با تمام رازهایش دوستش دارد وجود دارد .
عشق تنها یک نقطه نورانی است و دیگر هیچ ء که به نظر می رسد بر زمان مسلط می شود .
کمتر روزی به چشم می خورد که عشقی در آن وجود نداشته باشد .
لیکن تا زمانی که عشق هست روشنایش را بر تمام گذر زمان که پشت سر یا پیش رو دارد می گستراند . این نور بر هر کسی که بخواهد عشق را دنبال کند می تابد .همیشه دوست داریم در مورد آنچه که دوست داریم حرف بزنیم و در مورد چیز های بسیار معنوی چیزی جز نوشتن برای گفتن نداریم .
من قبل ها نیز از عشق سخن گفتم
اما نمی دانم آنچه را که گفتم چه بوده
حس می کنم می توانستم سالم زندگی کنم دزد باشم و یا آشوبگر
اما اکنون عاشقم از صمیم قلب
ادامه...
و البته شهر هرت جایی است که عشق رو بزک میکنن و پرت میکنن تو بغلت اما تا سرتو بگردونی یکی چندروزی ازت قرضش گرفته من با افتخار شما رو دعوت میکنم خوشحال میشم
آرزو
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1387 ساعت 11:20 ق.ظ
و به راستی که عشق هرگز فراموش نمی شود . فقط گاه می توانیم تظاهر به فراموشی کنیم
عشق ، فراموش شدنی نیست.. همیشه اثری از خودش رو برجا می ذاره... خیلی زیبا بود: عشقی که آموختنی نبود ، چگونه فراموشی گیرد؟ ممنونم که به من سر زدید. تا دوباره..
سلام! دستتون درد نکنه. بلاگ خوبی دارین. من هم با کمک رخساره به پاس قدردانی از زحمات رضا افشار با بلاگ خود کارهای ایشونو ثبت و ضبط میکنیم. اول کارمونه. راهنمائیمون کنین.
فراموشی؟ هیچی نمیتونم برای این پست بنویسم فقط بیشتر کارهای خودت روبگذار خیلی روان زیبابود
بابک.پ.24
جمعه 27 اردیبهشتماه سال 1387 ساعت 02:46 ق.ظ
سلام الان خوبی؟ یه سوال عشق وجود خارجی داره؟ ایا احساس نیازی که انسانها به هم دارند رو می شه گفت عشقه؟ وقتی که نیاز ها بر اورده بشه چی؟ عشق چیه؟ می شه بهم بیاموزید؟ بای بای امضا: فریبا باشید
سلام. خیلی خوش ذوق هستین.دستتون درد نکنه. من تو آنکارا زندگی میکنم.به کمک دوست غیابیم فرزین که تو ارومیه هست به پاس زحمات فرهیخته تبریزی رضا افشار به منظور ثبت و ضبط کارهای ارزشمند ایشون این بلاگو ترتیب دادیم. اول کارمونه.ممنون میشیم اگه با راهنمائیهاتون ما رو یاری کنین
ای دوست ناشناس این دنیا با این همه هستی اش و این هستی با این همه رنگهایش برای من خواستنی نیست هیچ علاقه ای هم به تعلقات ندارم هنوز بر سر آفرینش با خود کلنجار میروم و هنوز نمیدانم زندگی با چه معنایی و به راستای چه حقیقتی ؟ سالهاست که خود را این طور شناخته ام پروایی نمی کند از من این روزها و شبها پشت دیوارها ی قلب من هنوز معصومیت یک دشت آلاله و شقایق غوغایی می کند و در این کوچه ی خلوت دل هنوز شبحی ردای سفید بر تن می کند و با فانوس همیشه روشنش حساب خود را با تپش آرام لحظه ها پاک میکند پر از خواستن است و پر از نیایش گرم بودن امروزسالها از آمدنم می گذرد اما هنوز با آنچه بر سر شانه هایم عشق نهاده سبک هستم پر از فریادم اما فریادم تنفر نیست عشق هم نیست گویش پر از صلابت یک فریاد است و میدانم که اگر امروز برای غروب خورشید گریه کنم شب از دیدن ستاره ها و ماه تابان در حسرت خواهم بود هر سال در چنین روزی ساعتها از پشت شیشه ها به پرواز پرنده هایی که کوچک و سپید و سیاه هستند می نشینم دل به دیدن پرواز تمایل دارد شاید خدا در قالب این پرنده ها جای گرفته پرواز تا پرواز ......... دوست دارم روزی بی بهانه تا بر دوست جانانه پرواز کنم تا شاید او را باری دیگر ببینم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
درود بر شما دوست عزیز
و البته شهر هرت جایی است که عشق رو بزک میکنن و پرت میکنن تو بغلت اما تا سرتو بگردونی یکی چندروزی ازت قرضش گرفته
من با افتخار شما رو دعوت میکنم خوشحال میشم
و به راستی که عشق هرگز فراموش نمی شود . فقط گاه می توانیم تظاهر به فراموشی کنیم
عشق ، فراموش شدنی نیست..
همیشه اثری از خودش رو برجا می ذاره...
خیلی زیبا بود:
عشقی که آموختنی نبود ، چگونه فراموشی گیرد؟
ممنونم که به من سر زدید.
تا دوباره..
مرسی از اینکه بهم سر زدی.
سلام!
دستتون درد نکنه.
بلاگ خوبی دارین.
من هم با کمک رخساره به پاس قدردانی از زحمات رضا افشار با بلاگ خود کارهای ایشونو ثبت و ضبط میکنیم.
اول کارمونه.
راهنمائیمون کنین.
سلام دوست عزیز
عشقی که فراموش کردنی باشه عشق نیست!
ممنون از نظرتون ،ولی متاسفانه نظر شما اشتباها پاک شد :( sorry
فراموشی؟
هیچی نمیتونم برای این پست بنویسم
فقط بیشتر کارهای خودت روبگذار خیلی روان زیبابود
سلام
الان خوبی؟
یه سوال عشق وجود خارجی داره؟ ایا احساس نیازی که انسانها به هم دارند رو می شه گفت عشقه؟
وقتی که نیاز ها بر اورده بشه چی؟
عشق چیه؟ می شه بهم بیاموزید؟
بای بای
امضا: فریبا باشید
سلام
وبلاگت قشنگه عزیزم .
دوباره بهم سر بزن خوشحال میشم.
سلام.
خیلی خوش ذوق هستین.دستتون درد نکنه.
من تو آنکارا زندگی میکنم.به کمک دوست غیابیم فرزین که تو ارومیه هست به پاس زحمات فرهیخته تبریزی رضا افشار به منظور ثبت و ضبط کارهای ارزشمند ایشون این بلاگو ترتیب دادیم.
اول کارمونه.ممنون میشیم اگه با راهنمائیهاتون ما رو یاری کنین
سلام
درسته ولی حکمت و فلسفه هم دانشی سودمنده اگه با حوصله به آن بپردازیم.پست های قبل اینو میگه
دوست عزیزم سلام؛
با هنوز پرواز هست. از دلواپسی های روزهای اخیرم نوشتم.
خوشحالم میکنی که بخونیش.
شاد باشی و سربلند.
فکر کردم آپی
سرزدم
نبودی
سلام
عشق اثر عمیقی رو آدم میذاره که هر لحظه میتونی به یادش باشی و هیچوقت از ذهنت پاک نمیشه
ای دوست ناشناس
این دنیا با این همه هستی اش و این هستی با این همه رنگهایش برای من خواستنی نیست
هیچ علاقه ای هم به تعلقات ندارم هنوز بر سر آفرینش با خود کلنجار میروم و هنوز نمیدانم زندگی با چه معنایی و به راستای چه حقیقتی ؟
سالهاست که خود را این طور شناخته ام
پروایی نمی کند از من این روزها و شبها
پشت دیوارها ی قلب من هنوز معصومیت یک دشت آلاله و شقایق غوغایی می کند
و در این کوچه ی خلوت دل هنوز شبحی ردای سفید بر تن می کند
و با فانوس همیشه روشنش حساب خود را با تپش آرام لحظه ها پاک میکند
پر از خواستن است و پر از نیایش گرم بودن
امروزسالها از آمدنم می گذرد
اما هنوز با آنچه بر سر شانه هایم عشق نهاده سبک هستم پر از فریادم اما فریادم تنفر نیست
عشق هم نیست گویش پر از صلابت یک فریاد است
و میدانم که اگر امروز برای غروب خورشید گریه کنم شب از دیدن ستاره ها و ماه تابان در حسرت خواهم بود
هر سال در چنین روزی ساعتها از پشت شیشه ها به پرواز پرنده هایی که کوچک و سپید و سیاه هستند می نشینم
دل به دیدن پرواز تمایل دارد
شاید خدا در قالب این پرنده ها جای گرفته پرواز تا پرواز .........
دوست دارم روزی بی بهانه تا بر دوست جانانه پرواز کنم
تا شاید او را باری دیگر ببینم