A love that is never ending. a love that's deep and true.a love that brings true hapiness. a love . . . a that's a love.i feel
درباره من
می دانم که توصیف مشخصی از عشق مشکل است
اما چیزی که می توان در مورد آن گفت این است که در ذات انسان نوعی شور و علاقه به نظم دادن وجود دارد .
در روح و روان انسان ها نوعی محبت و در جسم آنها تمایلی پنهان و ظریف به در اختیار داشتن آنچه با تمام رازهایش دوستش دارد وجود دارد .
عشق تنها یک نقطه نورانی است و دیگر هیچ ء که به نظر می رسد بر زمان مسلط می شود .
کمتر روزی به چشم می خورد که عشقی در آن وجود نداشته باشد .
لیکن تا زمانی که عشق هست روشنایش را بر تمام گذر زمان که پشت سر یا پیش رو دارد می گستراند . این نور بر هر کسی که بخواهد عشق را دنبال کند می تابد .همیشه دوست داریم در مورد آنچه که دوست داریم حرف بزنیم و در مورد چیز های بسیار معنوی چیزی جز نوشتن برای گفتن نداریم .
من قبل ها نیز از عشق سخن گفتم
اما نمی دانم آنچه را که گفتم چه بوده
حس می کنم می توانستم سالم زندگی کنم دزد باشم و یا آشوبگر
اما اکنون عاشقم از صمیم قلب
ادامه...
سلام الان خوبی؟ کاش ما ادما هم اونقدر بزرگ می شدیم تا بتونیم دیوار ها و موانع زندگی مون رو واسه خودمون معنا کنیم ، اما ... بای بای امضا: دست نوشته ی یک گردوی نارس
مریم
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1387 ساعت 11:36 ب.ظ
سلام . من هم آرزو دارم که بتونم یه روزی با افتخار بگم بالاخره تونستم پرده ها رو بزنم کنار و آسمون ببینم .
ال - وای
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1387 ساعت 12:05 ق.ظ
سلام گلم وبلاگ جالبی دارین اینا هم چندتااس اس سربلندی گر تو خواهی با همه یکرنگ باش.... قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است --------------------------------- او می گفت: یادم باشه که یادت باشه که یادم بیاری که یادت بدهم که یاد بگیری که یادم بیاری که همیشه به یادتم و یادت هیچ وقت از یادم نمی رود. این را یادت نره......... (اما چه زود او مرا از یاد برده برای همیشه) ---------------------------------------- با خود عهد بستم فراموشت کنم، نفس هایم را در سینه حبس کردم، پرده ای سیاه به یادت آویختم، زندگی را فراموش کردم. خاطراتت را ناباورانه به دور ریختم.... اما نشد ... باور کن نشد فراموشت کنم ------------------------------------- در حیرتم از مرام این مردم پست... این طایفه زنده کش ، مرده پرست تا هست به ذلت بکشندش ز جفا... تا مرد به عزت ببرندش سر دست ----------------------- لیلی شبی به مجنون زد اس ام اس، که آخر تا به کی تأخیر و فسفس اگر عقدم نخوانی سال جاری، روم تهران شوم دختر فراری ----------------------------- شب و روزها را در آرامشی مرموز می گذرانم... آرامش قبل طوفان است.... می دانم .... می دانم دلم بیشتر برایت تنگ می شود --------------------------------- هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و دوباره شروع کند اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند ------------------------------------ مشکلات به سبکی هوا، عشق به عمق اقیانوس، دوستی به محکمی الماس، موفقیت به درخشانی طلا... اینها آرزوهای من برای شماست.
سلام . مرسی. از لطفتون . در مورد قالب وبلاگ کمی الان سرم شلوغه و کلی درس نخونده دارم . ولی حتما درستش می کنم
سلام
الان خوبی؟
کاش ما ادما هم اونقدر بزرگ می شدیم تا بتونیم دیوار ها و موانع زندگی مون رو واسه خودمون معنا کنیم ، اما ...
بای بای
امضا: دست نوشته ی یک گردوی نارس
سلام . من هم آرزو دارم که بتونم یه روزی با افتخار بگم بالاخره تونستم پرده ها رو بزنم کنار و آسمون ببینم .
واو!
چقدر عالی بود!
چه تعبیر زیبائی...:)
سلام گلم وبلاگ جالبی دارین
اینا هم چندتااس اس
سربلندی گر تو خواهی با همه یکرنگ باش.... قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است
---------------------------------
او می گفت: یادم باشه که یادت باشه که یادم بیاری که یادت بدهم که یاد بگیری که یادم بیاری که همیشه به یادتم و یادت هیچ وقت از یادم نمی رود. این را یادت نره......... (اما چه زود او مرا از یاد برده برای همیشه)
----------------------------------------
با خود عهد بستم فراموشت کنم، نفس هایم را در سینه حبس کردم، پرده ای سیاه به یادت آویختم، زندگی را فراموش کردم. خاطراتت را ناباورانه به دور ریختم.... اما نشد ... باور کن نشد فراموشت کنم
-------------------------------------
در حیرتم از مرام این مردم پست... این طایفه زنده کش ، مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش ز جفا... تا مرد به عزت ببرندش سر دست
-----------------------
لیلی شبی به مجنون زد اس ام اس، که آخر تا به کی تأخیر و فسفس
اگر عقدم نخوانی سال جاری، روم تهران شوم دختر فراری
-----------------------------
شب و روزها را در آرامشی مرموز می گذرانم... آرامش قبل طوفان است.... می دانم .... می دانم دلم بیشتر برایت تنگ می شود
---------------------------------
هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و دوباره شروع کند
اما همه می توانند از همین حالا شروع کنند و پایان تازه ای بسازند
------------------------------------
مشکلات به سبکی هوا، عشق به عمق اقیانوس، دوستی به محکمی الماس، موفقیت به درخشانی طلا... اینها آرزوهای من برای شماست.
سلام . مرسی. از لطفتون . در مورد قالب وبلاگ کمی الان سرم شلوغه و کلی درس نخونده دارم . ولی حتما درستش می کنم
سلام
زیبا بود و تحت تاثیر قرارم داد معجزه همیشه رخ میدهد چشمانی پاک و دلهایی آرام آن را میبینند
ببخش اونجا نمیشد اینجا نوشتمش