کی می فهمه تو این شلوغی ها درد من چیه؟

ابی-خالی

 

 

من
خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن

عشق
آخرین همسفر من
مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی من

ای دریغ از من
که بیخود مثل تو
گم شدم
گم شدم تو ظلمت تن

ای دریغ از تو
که مثل عکس عشق
هنوزم داد می زنی تو آیینه ی من

آه

گریه مون هیچ
خنده مون هیچ
باخته و برنده مون هیچ
تنها آغوش تو مونده
غیر از اون هیچ

ای
ای مثل من تک و تنها
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی
زمین و آسمون هیچ

در تو می بینم
همه بود و نبود
بیا پر کن منو ای خورشید دلسرد

بی تو می میرم
مثل قلب چراغ
نور تو بودی
کی منو از تو جدا کرد

گرفتار..

42-17763373 - Boy Crying in the Barn

زندگی چیز غریبی است

دوست داریم بهترینش مال ما باشد

اما  دائم از آن گریزانیم...

غرق زندگی شده ایم و خالی از آن...

بهترین بهترین من

 

زرد و نیلی و بنفش
سبز و آبی و کبود
با بنفشه ها نشسته ام
سالهای سال
صیحهای زود
در کنار چشمه سحر
سر نهاده روی شانه های یکدگر
گیسوان خیس شان به دست باد
چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم
رنگ ها شکفته در زلال عطرهای گرم
می ترواد از سکوت دلپذیرشان
بهترین ترانه
بهترین سرود
مخمل نگاه این بنفشه ها
می برد مرا سبک تر از نسیم
از بنفشه زار باغچه
تا بنفشه زار چشم تو که رسته در کنار هم
زرد و نیلی و بنفش
سبز و آبی و کبود
با همان سکوت شرمگین
با همان ترانه ها و عطرها
بهترین هر چه بود و هست
بهترین هر چه هست و بود
در بنفشه زار چشم تو
من ز بهترین بهشت ها گذشته ام
من به بهترین بهار ها رسیده ام
ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من
لحظه های هستی من از تو پر شده ست
آه
در تمام روز
در تمام شب
در تمام هفته
در تمام ماه
در فضای خانه کوچه راه
در هوا زمین درخت سبزه آب
در خطوط درهم کتاب
در دیار نیلگون خواب
ای جدایی تو بهترین بهانه گریستن
بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام
ای نوازش تو بهترین امید زیستن
در کنار تو
من ز اوج لذتی نگفتنی گذشته ام
در بنفشه زار چشم تو
برگهای زرد و نیلی و بنفش
عطرهای سبز و آبی و کبود
نغمه های ناشنیده ساز می کنند
بهتر از تمام نغمه ها و سازها
روی مخمل لطیف گونه هات
غنچه های رنگ رنگ ناز
برگهای تازه تازه باز می کنند
بهتر از تمام رنگ ها و رازها
خوب خوب نازنین من
نام تو مرا همیشه مست می کند
بهتر از شراب
بهتر از تمام شعرهای ناب
نام تو اگر چه بهترین سرود زندگی است
من ترا به خلوت خدایی خیال خود
بهترین بهترین من خطاب میکنم
بهترین بهترین من
...!

خودت باش!

42-16309809 - Red Christmas Tree Ornament on Top of White Ornaments

Be an individual if you really want truth to happen to you.

Take all the risks that are needed to be an individual,

And accept the challenges so that they can sharpen you,can give you brilliance and intelligence

 

خودت باش

اگر خواهان حقیقتی

تمام خطرهای راه "خود بودن " را به جان بخر.

و بپذیر آزمون هایی را که

زیرکی , ذکاوت و هوشمندی را به تو هدیه خواهند داد .

از کتاب:آفتاب در سایه – اُشو

 

 

بانک زمان

42-19570601 - Man Wearing Stopwatch

تصورکنیدبانکی دارید که در آن هرروز 86400 تومان به حساب شما واریز می شود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پول ها را خرج کنید چون آخر وقت حساب شما خود به خود خالی می شود.

در این صورت شما چه خواهید کرد؟

البته که سعی می کنید تا آخرین ریال را خرج کنید!

هرکدام از ما یک چنین بانکی داریم:بانک زمان!

هرروز صبح در بانک شما 86400 ثانیه اعتبار ریخته می شود آخر شب این اعتبار به پایان می رسد.

هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمی شود.

 

ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده , می داند.

ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به دنیا آورده , می داند.

ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه , می داند.

ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را می کشد , می داند.

ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده..

و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصافی مرگار جان به در برده , می داند.

 

هرلحظه گنج بزرگی است ؛ گنجتان را مفت از دست ندهید.

باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمی ماند.

دیروز به تاریخ پیوست..

فردا معماست..

و امروز هدیه است!

منبع:کتاب نشان لیاقت عشق,داستان هایی کوتاه از نویسندگان ناشناس

 

 

:(

 

42-15235943 - Girl Sitting on Jetty by Sea

گاهی زندگی برایت سخت می شود       

برای من که همین طور است...!                                                                     

 

رویا...!

42-17179094 - Sleeping on the Train

به رویا دوسـ ــ ـتم داری                                                                                                                                          به رویا نگاهـ ـ ـم می کنی                                                                                                                                            به رویا با من می مانی

به بیداری                                                                                                                                                                                                 تنهایم  می گذاری

   به رویا حسودی می کنم

بیــــدارم نکن!

 

crawling back to you

 

 

 

Everybody knows

That I was such a fool
To ever let go of you
But baby, I was wrong
And yeah, I know I said
We'd be better off alone
It was time that we moved on
I know I broke your heart
I didn't mean to break your heart
But baby, here I am

Chorus:
Banging on your front door
My pride's spilled on the floor
My hands and knees are bruised
And I'm crawling back to you
Begging for a second chance
Are you gonna let me in?
I was running from the truth
And now I'm crawling back to you

I know you're in there
You can make me wait
But I'm not going to wait
It's the least that I can do
Just to tell you face to face
I was lying to myself (lying to myself)
Now I'm dying in this hell (dying in this hell)
Girl, I know you're mad
I can't blame you for being mad
But baby, here I am

Chorus:
Banging on your front door
My pride's spilled on the floor
My hands and knees are bruised
And now I'm crawling back to you
Begging for a second chance
Are you gonna let me in? (let me in)
I was running from the truth
And now I'm crawling back to you

Bridge:
If you could see these tears I'm crying
Touch these hands that can't stop shaking
Hear my heart that's barely beating
You would see a different man
But baby, here I am

Chorus:
Banging on your front door
My pride's spilled on the floor
My hands and knees are bruised
And I'm crawling back to you
Begging for a second chance
Are you gonna let me in? (let me in)
I was running from the truth
And now I'm crawling back to you

Banging on your front door
My pride's spilled on the floor
I was running from the truth
And now I'm crawling back to you (yeah)
Now I'm crawling back to you (crawling back to you)
Crawling back to you (crawling back to you)


من برگشتم:-"

سلام...سلااااااااااااااااااام هوارتا سلام..چَطورین؟

به قول منظ دلیل این غیبت نیمه کبری من این بود که دستم به قلم نمی رفت جون تو ،  نمی دونم شاید هم حس تایپش نبود،شاید هم حرفی واسه گفتن نداشتم،شایدم بلاگفا یه مدت قات (غاط؟قاط؟غات؟)زده بود،شاید..بابا اصلندش عشقم کشید 4 ماه ننوشتم ؛مشکلیه؟هر کی مشکل داره بیاد با هم به طور منطقی حلش می کنیم!

نمی تونم قول بدم که باز از این غیبت ها نداشته باشم so عاجزانه ازتون خواهشمندم هلپ می تا اینجا همیشه چراغش روشن باشه و سایه ش بالا سرمون باشه...gugugug  لفظی که در هنگام انداختن تیکه ای در حد گریه به کار گرفته می شود

 

اینقد فک ردم یادم رفت بگم باباااااااااااااااااااااا.عیدتون مبـــــــــــــــارک و سال نوتون مبارک و صد سال به این سال ها و ایشالا سال خوبی داشته باشین و 120 سال عمر کنین و حالا بیا شمعارو فوت کن تا صد سال زنده باشی و چرا زحمت کشیدین..و اینا

الآن عن قریب؟(عنغریب؟ ان قریب؟ انغریب؟)قیافه م شبیه ماهی سفید شده از اون پر تیغاش که تا آخر عید مرض قند هم می گیرن..

بعد شیش ماه خوردن مینی پیتزاهای آشغال بوفه دانشکده ،  ییــــهو 6 وعده در روز ماهی بخوری  مثه من معدت کوپ می کنه بعد ..اِاِ چیزه....بعد دیگه همین دیگه

بی ربطانه:ساعت 23:05 خونه عمه ام             دختر عمه ام وارد اتاق می شه رو به ماها:بچه ها بیاین مرد هزار جزیره شروع شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فامیل من:یه صحنه ی دوست داشتنی سر سفره ی ناهار 26 نفری در روز اول عید خونه مامان مامانم:

همه بسیار آدمانه تیغای ماهیشونو در می یارن شاد و سرخوشن ماهی به اندازه ی کافی هست اما اون روی کوزت آدمادر هنگام قحطی نمایان می شه وقتی3  تا نوشابه خانواده سر سفره باشه 1 مشکی2تا زرد و عین 26 نفر عشق مشکی داشته باشن!

پیــــــــــــــــــــــــــس!!این خاله َم بود که با باز کردن نوشابه ی مشکی خودشو تو دردسر بزرگی انداختJ  وقتی سرشو بالا کرد و دید 25 جفت چشم زل زده به نوشابه ای که دستشه قیافه خاله َم خدااا بود.2 ثانیه بعد شلم شولوایی شد کوزت!!!!رسما همه پا شدن تو اوون شلوغی لیوان، بشقاب، کاسه، در نوشابه ،اُورده بودن که نوشابه بگیرن.......

......

 

پ.ن:کی گفت تو عید درس می خونه؟من که نبودم احیانا؟؟؟

پ.ن:حرفای زیادی واسه گفتن داشتم اما همینم که سلام احوال پرسی کردم غنیمته ،باشه برای آیندهJ

 

دلتنگــى ها...

تقویم سال جدید را ورق می زنیم
به دنبال روزهای تعطیل
اما هیچ وقت نخواهیم دانست
چه روزهایی
دلتنگ ترین روزهایمان خواهد بود.....

 

 

هوس کردم اینو بنویسم....هرچند خیلی وقت پیش تو تخته سیاه نوشته بودم.....

همین..

:)کیف پول

+

 

هوارتا سلااام

آقا تو رو خدا نزنین به خدا درگیر بودم ..نتونستم آپ کنم ولی باور کنین به یادتون بودم به وبلاگاتونم تا جایی که می تونستم سر می زدم

 

هی به این منظ می گم اگه کیف پولت کارکرد نداره برات بدش من , نمی ده که…! توی کیف پولم هرچی می ذارم نصفیش می زنه بیرون بهدهم جنبه ی پول بیشتر از 500 تومنی نداره 2000 تومنی بذاری توش کوپ می کنه می ندازه بیرون…!

منم همیشه کارت کتابخونه مو می ذاشتم توش تا دم در دانشگاه که بازجویی می کنن(باب النسا)اون کارت رو نشون بدم,خلاصه اینکه اینقده من از این کارت کابخونه ام استفاده کردم که بهش برخورد افتاد تو خیابون منم گفتم جالا چَه کار کنم؟دم در دانشگاه چی نشون بدم؟؟(دقت دارین که نگفتم چه جوری از کتابخونه کتاب بگیرم)

خلاصه همون موقع بود که به یه کارت بلا استفاده ی دیگه م رسیدم….کارت سلف نازنیـــــــــــــــــــــن و دوست داشتنیم….!!!!

حالا اون روزی کتابخونه صدام زده فک کردم می خواد از فرط صرفه جویی در استفاده از کارتم بهم چند تا کتاب اهدا کنه..!خانمه می گه یه بنده خدا زنگیده گفته کارتتون رو تو خیابون تو جوق آب پیدا کرده اینم شمارشه بزنگ برو ازش بگیر!ما هم شماره رو گرفتیم ،گذاشتیم تو جیبمون اومدیم بهد دو روز گفتیم حالا ببینیم اون طرف بیکار کی بوده ، حوصله م نیومد بزنگم یه sms زدم :کارت منو شما پیدا کردید؟اونم زد:بلـــــه!منم گفتم:دستت درد نکنه ، بذار بالا طاقچه...!!!!

 

به قول خرسی جون اگه دیدید یه نفری از هر 4 تا کلمه ش 5 تاش"کوزت" ه بدوت شک یا خودمم یا یه ارتباطی به من داره..!گیر خفن این ماهه که تونستم تو دهن همه بندازم........

 

پ.ن 1:از تمامی اشخاص تاشناس و باشناسی که از طریق tel، pm، sms، comment خجسته میلاد 18 آبانمون رو تبریک گفتن ممنونیــــــــــــــــــم..!!!

 

خب فهلاً..

خدافس

پته مونو ریختیم رو آب

Autumn Leaves, Loire Valley, France Art Print

 

 

این منظ ما رو انداخت تو هچل و به این بازی دعوتمون کرد!!

 

 

خودتو معرفی کن:

الهام/18 سال و 10 ماه و 24 روزمه/دانشــــجوی ترم اول دندون/در اکثر موارد شــــاد(اما بعضی اوقات هم دپ می زنم)/رفــــیق باز(یا به عبارتی خـــــراب رفیق)/از اینترنت,کتاب,دوست,لوازم التحریر,لباسای مارک دار,......خوشم می یاد/هیچ رقمه بلد نیستم کار خونه انجام بدم(فقط در حد انداختن پتو روی تخت)/همه منو با عطســــــه های معروفم می شناسن(کم کم داره عطسه هام تو دانشگاه هم معروف می شه)/تنهــــایی رو زیاد دوست ندارم/از مهمونی خوشم می یاد(در صورتی که با میزبان رودروا یسی نداشته باشیم)/زیاد با مسافرت حال نمی کنم اما اگه دست جمعی باشه چرا/خیلی دوست دارم دیگران رو شاد کنم/هیچ کی رو فراموش نمی کنم/علاقه زیادی به خوندن همشهری جوان دارم اما روزنامه نمی خونم/از راهنمایی شعر می گفتم(اراجــــیف منظورمه) توی دبیرستان هم همین طور/استعداد عجیبی در گرم کردن مجالس دارم(می تونین از گیلاس بپرسین!)/عاشق گرافیک هستم/به فوتبال و بسکتبال هم علاقه دارم/اگه 24 ساعته هم چیپس و کله پاچه و سس بخورم نیم کیلو هم چاق نمی شم(ممکنه لاغــــر هم بشم!)/

 

 

 

فصل . ماه و روزی که دوست داری:

بیشتر از همه پایــــــیز....اما همه ی فصل ها رو کم و بیش دوست دارم......ماه هم معلومه دیگه آبان...دیگه:اردیبهشت,دی,مرداد

روزای هفته هم:پنج شنبه اگه بریم بیرون!

 

 

رنگ تو:

همه می دونن عاشق آبــــــــی ام و ســــــرمه ای...بعدش سفید و صورتی

 

 

غذای مورد علاقه:

کتلت/همبرگر MAX/لازانیا/لوبیا پلو/سیب زمینی سرخ کرده/نوشابه/سس مایونز و کچاپ با همه ی غذاها

 

اینایی که دوست ندارم رو هم بگم:

تخم مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرغ/خورش کرفس/آلبالو پلو/ شیرین پلو/کوکو سبزی/بادمجون/استانبولی

 

 

 

موسیقی موردعلاقه:

از بین ایرانی ها:محسن چاوشی ,محسن یگانه

از بین خاجی ها هم:  Hilary Duff/Avril/Bryan Adams/backstreetboys

 

بدترین ضدحالی که تا حالا خوردی:

همه رو که نمی شه اینجا نوشت......ولی برام جالبه که بدونین من هر وقت با مدرسه رفتم اردو یا مسافرت یه بلایی سرم می یاد!!!بعد نمی تونم اون جوری که باید تو اردو حال کنم.

یه ضدحال:دم خونه ما هیچ وقت هیچ صدایی نمی یومد!!!اما شب کنکور آزاد نمی دونم چرا همسایه بغلی تصمیم گرفت گود برداری کنه یه کاره......البته من اینقــــــدر دعا خوندم تا بارون گرفت و اینا کارشونو تعطیل کردن!

ضدحال بعدی:سال اول دبیرستان رفتم توی شیشه ی مدرسه بعد از یه هفته که برگشتم مدرسه,گقتن پول شیشه رو بده!!

 

 

بزرگترین قولی که تا حالا دادی:

معمولاً بزرگترین قول ها رو یا به خدا دادم یا به خودم.........الآن درست یادم نیس اما شاید مثه منظ نماز اول وقت

 

 

 

ناشیانه ترین کاری که کردی:

2 باز سیم مودم رو زدم به برق...2 بار هم سیم تلفن رو......و هر دوشون به ملکوت اعلی پیوستن!!

 

 

بهترین خاطره زندگیت:

خدا رو شکر ..خاطره خوب زیاد دارم........اما یکی از بهترین خاطراتم سفر به جنوب با مدرسه بود.......هروقت که شادم و با دوستام داریم می خندیم هم جزو خاطرات خوبمه

 

 

بدترین خاطره زندگی:

....

 

 

 

شخصی هست که بخوای ملاقاتش کنی:

آره........................!!!

 

 

 

به کی نفرین می کنی؟؟؟

هیچ آدمی رو فکر نمی کنم نفرین کرده باشم حتی اگه خیلی بهم ضربه زده باشه.....اما نمی دونم چرا این صدام رو خیلی نفرین می کنم!!مرده شور!

 

 

وضعیت در 10 سال آینده:

اگه زنده باشم: تو مطبم و  دارم دندون شیری بچه مو سیم کشی می کنم

 

 

 

حرف دلت:

تا توانی دلی به دیت آور ....دل شکستن هنر نمی باشد.......

هیچ چیزی بهتر از سلامتی نیس!!!

و خدایی که در این نزدیکی است

 

 

 

 

پ.ن:منظ جون!ممنون که منو دعوت کردی..........

پ.ن:برای پشت کنکوری ها:دانشگاه هیچ خبری نیس!!!!

پ.ن:بدجزوری داغونیـــــــــــــــــــــــده ام......کمک!!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امروز از گنجشک ها شنيدم که روزهاي شادي نزديک است
بوي مهرباني مي آيد و فاصله ها از بين مي روند
امروز حصار هاي جدايي همه شکسته اند
و چشمه ها پر آبند
و عشق
در همين نزديکي ها پرسه مي زند

 

 

 

 

 

بوی ماه مهر

سلاااااااامHello

دانشگاه ها وا شدن امروز, نه؟.....(دانشگا ه ها وا شده ه ه ه .......همهمه بر پا شده...) اما اینجانب ثبت نامم سوم مهره!!!!این هم خودش یه پوئن مثبته.......الکی الکی سه روز دانشگاه رو به همین راحتی دو دره می کنیم!!خلاصه اینکه وقتی آدم کنکور داده و یه جورایی هم که فارغ التحصیل شده.......به هیچ وجه من الوجوه حس دانشگاه رفتنش نمی یاد...... اما در هر صورت از دانشگاه رفتن بدم نمی یاد(حالا نه که من چند سالی دانشجو بودم!)البته یه جوری که نه مثه تی.تی از 16 واحدت یه درس 8 واحدی باشه و از شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۸ تا ۵و نیــــــــــــــــــــــــــــــم یه سره بی وقفه سر کلاس بشینی و نه مثه محیا جون 4 روز در هفته ۸ تا۱۰ کلاس داشته باشی!

حالا ببینیم این وسط چی گیر ما میاد....؟؟!!.......یکی از این ور پشت بوم می یوفته یکی از اون ور ............یه حالتی هم می شه که من کاملاً خز شم و بیفتم ترم دوم(زبونم لال) بعد اون موقع است که کلاً پشت بوم  مشت بوم رو بی خیال شده.....از همون بالا خودمو می فرستم پایین

(همون می اندازم پایین!!!) Hangingبرای شادی روحم صلـــــــــــــــــــــــــــــــــوات!!!!الااااااااااااااااااااااااااااااااااهّمَ َ ..........................

 

 

گفتم صلوات یاد یه خاطره افتادم که من بودم و مرحــــــــــــــوم فروزانفر ووووو استاد ادیبو........چی بگم؟

آخرین جلسه درس زیست ما با آقای اسلامی بود  ..یه دفعه مرضیه  با خانم محمودی اومدن و گفتن که که می خوایم ازتون در کنار بچه ها عکس بگیریم....همه بچه ها جمع شدیم میز آخر و آقای اسلامی هم وایساد کنارمون....بعد هم خم شد خودکار زینب و برداشت..و تریپ دو تایی با خودکاره ژست رفت  .....بعد از عکس هم ,همه اضافی ها رو بیرون کرد و گفت :واقعاً سال خوبی رو باهاتون داشتم وتک تک تونو دوست درام و واقعاً بچه های خوبی بودین و در نهایت عاشـــــــــــــــــــــــــقااااااااااااااااااااااااااااااانه.......(زبونم و گاز گرفتم .....خدایا واقعاً اینجا مدرسه ر.و.ش.ن.گ.ر ه ؟؟؟؟؟) عااااااااااااااشقــــــــــــانه کارم و دوست دارم!!!!خب دیکه کاری ندارین؟

 

 

 

 

دیروز رفته بودیم خونه عمه ام افطاری...بعد افطار همه نشسته بودن می زدن تو سر و کله ی هم که آخرای اغما تلاقی پیدا می کنه با پول کثیف که همزمان هم اون موقع شبکه دو یانگوم می ذاره و شبکه سه هم پرسپولیس بازی داره.....توی اون شلم شواواااا آخر همه به این توافق رسیدن که اغما رو ببینیم ...هنوز تیتراژ اول شروع نشده بود که مریم گفت این الیاسه شیطانه....زن عموم می گفت جنه.....یکی گفت روحه....خلاصه هیچ کی تفسیر خودشو از بقیه دریغ نمی کرد....عموی منم قاطی کرد و داد زد که هممون خفه خون بگیریم.............همه در گوش هم پچ پچ می کردن که الان اگه پری ببینه الیاس و چی می شه و عموم هم هی ولوم می داد به تلویزیون..............................................................................که:اون پایین نوشت خلاصه قسمت اول تا هشتم..................فکر می کنین چند تن جلبک و خزه در آن ثانیه تولید شد؟

الف. ۱مثقال

ب۵۶۷.تن

ج.من خون م اگه کاری داشتین باهام

د.کی گفته ما خز شدیم؟؟؟؟دشمن!!

 

 

 

پ.ن:مردم امتحان رانندگی قبول می شن...............!!!!!این یه دفعه رو که مردم به یاد دارن که!!!(من شیرینی می خوام)

پ.ن:راستی ..راست می گن امروز اولین روز پاییزه؟؟؟؟آره؟؟؟

بعداْ نوشت:یه کلیپ از گربه های خونگی شیطووون

پاییز بیااااااااااااااا

من عاشق پاییزم.....Photographer.اصلاً می میرم برا پاییز.....هوا خنکه...وای نه مجبورم با داداشم هی دعوا کنم که کولر و خاموش نکن و نه مجبورم از فرط سرما برم به شوفاز بچسبم....هوای پاییز

 

دیدنه...مخصوصاً دمای غروب که باد می گیره و برگا خرچ خرچ صدا می دن....مخصوصاً وقتی تو ماشین نشستی و روی شیشه ها دونه دونه بارون می شینه ...بعد پیاده شی زیر بارون قدم بزنی......واااای چه حالی می ده................شبای پاییزی پنجره اتاقمو باز می کنم و می رم زیر پتو تا یخ نزنم.Night...وااااااااااای من عاشق پاییزم....Heart Smile...از اول تا آخرش همیشه پر شور و هیجانه..

.مخصوصاً چله اش که می شه نزدیک روز خوشگل تولد من Birthday Party

..

 

 

 

 

ماه رمضون امسال نمی دونم چرا برخلاف اون چیزی که فکر می کردم خیلی داره حال می ده...Yah..یه جورایی دارم به جای پارسالم که در خفقان کامل به سر می بردیم حال می کنم.....وااای پشت سر هم سریال می ده.....من که بیشتر از همه با ایاز(یوسف تیموری) و اغما  حال می کنم

به قول فاطمه این پوریا پورسرخ اصلاً این نقشش بهش نمی یاد....ریشاشم همش خیسه نمی دونم چراAfro Hair.....آب می چکه ازش..........تو اغما هم که من یکی هموز منتظرم مامانه زنده شه ..... . .جون تو......اینقذه هم خوشم می یاد این بردیا اون دکتر جودت و عین چی ضایع می کنه!!!!حال می کنم................

 

 

حرف ندارم دیگه .......

 

 

چند جمله از گابريل گارسيا مارکز :

bullet

هيچ كس لياقت اشكهاي تو را ندارد و كسي كه چنين ارزشي دارد باعث اشك ريختن تو نمي شود.

bullet

اگر كسي تو را آن طور كه مي خواهي دوست ندارد، به اين معني نيست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد.

bullet

دوست واقعي كسي است كه دستهاي تو را بگيرد ولي قلب تو را لمس كند.

bullet

هرگز وقتت را با كسي كه حاضر نيست وقتش را با تو بگذراند، نگذران.

bullet

شايد خدا خواسته است كه ابتدا بسياري افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را، به اين ترتيب وقتي او را يافتي بهتر مي تواني شكرگزار باشي.

bullet

به چيزي كه گذشت غم مخور، به آن چه پس از آن آمد لبخند بزن.

bullet

هميشه افرادي هستند كه تو را مي آزارند، با اين حال همواره به ديگران اعتماد كن و فقط مواظب باش كه به كسي كه تو را آزرده، دوباره اعتماد نكني.

bullet

زياده از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترين چيزها در زماني اتفاق مي افتد كه انتظارش را نداري.

و چند جمله جالب :

bullet

عقلش آنقدر بزرگ بود كه هيچ كلاهي به راحتي به سرش نمي رفت.

bullet

دهان تنها عضو نان آور بدن است.

bullet

همه ي تولد ها با گريه شروع مي شوند.

bullet

انقدر از تنهايي نترس. تو تنهايي وارد اين دنيا شدي.

bullet

اگر فشار نبود كسي نمي توانست از ذغال، الماس بسازد.

bullet

آن قدر به قسط عادت كرده ام كه براي جان دادن به عزراييل هم جانم را قسط بندي كرده ام.

bullet

شب قاب ستاره هاي تنهايي است.

bullet

طولاني ترين سفرها نيز يك روز با گامي كوچك آغاز ميشود.

bullet

هر رفتني رسيدن نيست ولي براي رسيدن بايد رفت.

bullet

در بن بست هم راه آسمان باز است پرواز را بياموز

 

 

 

 

 

 

دوست معمولي، دوست واقعي

دوست معمولي هيچگاه نميتواند گريه تو را ببيند.
دوست واقعي شانه هايش از گريه تو تر خواهد بود.

دوست معمولي اسم کوچک والدين تو را نميداند.
دوست واقعي شايد تلفن آنها را جايي نوشته باشد.

دوست معمولي يک جعبه شکلات براي مهماني تو ميآورد.
دوست واقعي زودتر به کمک تو مي آيد و تا دير وقت براي تميز کردن ميماند.

دوست معمولي از دير تماس گرفتن تو دلگير و ناراحت ميشود.
دوست واقعي ميپرسد چرا نتوانستي زودتر تماس بگيري؟

دوست معمولي دوست دارد به مشکلات تو گوش کند.
دوست واقعي سعي در حل آنها ميکند.

دوست معمولي مانند يک مهمان عمل ميکند و منتظر ميماند تا از او پذيرايي کني.
دوست واقعي به سوي يخچال رفته و از خود پذيرايي ميکند.

دوست معمولي مي پندارد که دوستي شما بعد از يک مرافعه تمام مي شود.
دوست واقعي ميداند که بعد از يک مرافعه دوستي محکمتر ميشود.

دوست واقعي کسي است که وقتي همه تو را ترک کرده اند با تو مي ماند.

اگر خدا هست پس .....؟

مردي براي اصلاح به آرايشگاه رفت

در بين كار گفتگوي جالبي بين آنها در مورد خدا صورت گرفت

آرايشگر گفت:من باور نميكنم خدا وجود داشته باشد

مشتري پرسيد: چرا؟

 آرايشگر گفت : كافيست به خيابان بروی و ببيني

مگر مي شود با وجود خداي مهربان اين همه مريضي و درد و رنج وجود داشته باشد؟

مشتري چيزي نگفت و از مغازه بيرون رفت

به محض اينكه از آرايشگاه بيرون آمد

مردي را در خيابان ديد با موهاي ژوليده و كثيف

با سرعت به آرايشگاه برگشت و به آرايشگر گفت:

مي داني به نظر من آرايشگر ها وجود ندارند

مرد با تعجب گفت :چرا اين حرف را ميزني؟

من اينجاهستم و همين الان موهاي تو را مرتب كردم

مشتري با اعتراض گفت:

پس چرا كساني مثل آن مرد بيرون از آرايشگاه وجود دارند

"آرايشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نمي كنند "

مشتري گفت: دقيقاْ همين است

خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمي كنند!

براي همين است كه اين همه درد و رنج در دنيا وجود دارد..................

به سویت می آیم...

برکناره خلیج

دست تکان می دادیم

   برای آن کشتی که می رفت و آن کشتی که می آمد

 

خندیدی. گفتی:

         چرا دست تکان می دهی برای آنکه می رود؟!

 

گفتم: 

              سرنوشت با من می گوید                               

                 یکی کشتی مثل این روزی تو را خواهد برد!

 

_تو چرا دست تکان می دهی برای آنکه می آید؟

    

   گفتی:

           سرنوشت با تو نگفته که

                                   روزی عاقبت

                یکی کشتی مثل این یکی

                                  تو را در پی من خواهد آورد!؟

      

چند نکته برای بهتر زیستن(2)

 

بی هیچ دلیل خاصی بگذار بهت خوش بگذرد

با مردم همان گونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند

دوستان تازه پیدا کن اما دوستان قدیمی را عزیز بدار

هرگز تسلیم نشو هر روز معجزه تازه ای اتفاق می افتد

همواره دستی که به سویت دراز شده بفشار

فراوان لبخند بزن.هزینه ای ندارد و ارزشش قابل تصور نیست

گوش کردن را یاد بگیر فرصت ها گاه با صدای بسیار آهسته در می زنند

هرگز امید را از کسی سلب نکن شاید این تنها جیزی باشد که دارد

بیش از حد لازم مهربان باش

یادت نرود بالاترین نیاز عاطفی هرکس مورد تحسین واقع شدن است

چیزهای کم ارزش را مهم نکن

هرگز به کسی نگو خسته یا افسرده به نظر می رسد

ابراز شادمانی را یاد بگیر حتی اگر قلبا شاد نباشی

هیچ فرصتی را برای ابراز محبت از دست نده

هرگز دلت به حال خودت نسوزد.هر وقت این احساس به تو دست داد برای کسی که به اندازه تو خوشبخت نیست کاری انجام بده

 

 

 

چرا همه آدما عادت داریم شعار بدیم..بیاین تصمیم بگیریم عمل کنیم...پایه ای؟

 

شوق دیدار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هستی زندگیم به چه کارم آید

روزها طی شد از تنهایی شب ها

همه در غربت تاریکی و غم بود و خیال

تو گذشتی و شب و روز گذشت

آن زمان ها به امیدی که تو بر خواهی گشت

پای هر پنجره مات

می نشستم به تماشا تنها

گاه بر پرده ابر

گاه بر پرده ماه

دورتا دورترین جاهای زفت نگاه

باز می گشتم تنها

چشم ها دوخته ام بر در و دیوار هنوز

شوق دیدار توام باز هنوز

از همین شاخه لرزان حیات

پر کشان سوی تو می آیم باز

دوستت دارم بسیار هنوز!

 

 

 

دوباره...

بعد از مدت ها سلاااااااااام....

بهترين بهترين من

 زرد و نيلي و بنفش
سبز و آبي و كبود
با بنفشه ها نشسته ام
سالهاي سال
صيحهاي زود
در كنار چشمه سحر
سر نهاده روي شانه هاي يكدگر
 گيسوان خيس شان به دست باد
چهره ها نهفته در پناه سايه هاي شرم
رنگ ها شكفته در زلال عطرهاي گرم
مي ترواد از سكوت دلپذيرشان
بهترين ترانه
بهترين سرود
مخمل نگاه اين بنفشه ها
مي برد مرا سبك تر از نسيم
از بنفشه زار باغچه
تا بنفشه زار چشم تو كه رسته در كنار هم
زرد و نيلي و بنفش
سبز و آبي و كبود
با همان سكوت شرمگين
با همان ترانه ها و عطرها
بهترين هر چه بود و هست
بهترين هر چه هست و بود
در بنفشه زار چشم تو
من ز بهترين بهشت ها گذشته ام
من به بهترين بهار ها رسيده ام
اي غم تو همزبان بهترين دقايق حيات من
لحظه هاي هستي من از تو پر شده ست
آه
در تمام روز
در تمام شب
در تمام هفته
در تمام ماه
در فضاي خانه كوچه راه
در هوا زمين درخت سبزه آب
در خطوط درهم كتاب
در ديار نيلگون خواب
اي جدايي تو بهترين بهانه گريستن
بي تو من به اوج حسرتي نگفتني رسيده ام
اي نوازش تو بهترين اميد زيستن
در كنار تو
من ز اوج لذتي نگفتني گذشته ام
 در بنفشه زار چشم تو
برگهاي زرد و نيلي و بنفش
عطرهاي سبز و آبي و كبود
نغمه هاي ناشنيده ساز مي كنند
بهتر از تمام نغمه ها و سازها
روي مخمل لطيف گونه هات
غنچه هاي رنگ رنگ ناز
برگهاي تازه تازه باز مي كنند
بهتر از تمام رنگ ها و رازها
خوب خوب نازنين من
نام تو مرا هميشه مست مي كند
بهتر از شراب
بهتر از تمام شعرهاي ناب
نام تو اگر چه بهترين سرود زندگي است
من ترا به خلوت خدايي خيال خود
بهترين بهترين من خطاب ميكنم
بهترين بهترين من

بهار را باور كن

باز كن پنجرهها را كه نسيم
روز ميلاد اقاقي ها را
جشن ميگيرد
و بهار
روي هر شاخه كنار هر برگ
شمع روشن كرده است
همه چلچله ها برگشتند
و طراوت را فرياد زدند
كوچه يكپارچه آواز شده است
و درخت گيلاس
هديه جشن اقاقي ها را
گل به دامن كرده ست
باز كن پنجره ها را اي دوست
هيچ يادت هست
كه زمين را عطشي وحشي سوخت
برگ ها پژمردند
تشنگي با جگر خاك چه كرد
هيچ يادت هست
توي تاريكي شب هاي بلند
سيلي سرما با تاك چه كرد
با سرو سينه گلهاي سپيد
نيمه شب باد غضبناك چهكرد
هيچ يادت هست
حاليا معجزه باران را باور كن
و سخاوت را در چشم چمنزار ببين
و محبت را در روح نسيم
كه در اين كوچه تنگ
 با همين دست تهي
روز ميلاد اقاقي ها را
جشن ميگيرد
خاك جان يافته است
تو چرا سنگ شدي
تو چرا اينهمه دلتن
گ شدي
باز كن پنجره ها را
و بهاران را
باور كن 

 **********************

من این شعرو خیلی دوست دارم.....راستی ....عید همگی مبارک امیدوارم سال خیلی خوبی داشته باشین...با روزهای شاد و به یاد موندنی..........
 

افق روشن

 

روزي ما دوباره كبوترهايمان را پيدا خواهيم كرد

و مهرباني دست زيبايي را خواهد گرفت.

 

روزي كه كمترين سرود

                             بوسه است

 

و هر انسان

  براي هر انسان

        برادري است.

 

روزي كه درهاي خانه شان را نمي بندند

قفل

   افسانه اي است

و قلب

   براي زندگي بس است

 

روزي كه معناي هر سخن دوست داشتن است

تا تو به خاطر آخرين حرف دنبال سخن نگردي،

روزي كه آهنگ هر حرف زندگي است

تا من به خاطر آخرين شعر رنج جست و جوي قافيه نبرم.

 

روزي كه هر لب ترانه اي است

تا كمترين سرود بوسه باشد

روزي كه تو بيايي، براي هميشه بيايي

و مهرباني با زيبايي يكسان شود

روزي كه ما دوباره براي كبوترهايمان دانه بريزيم...

 

و من آن روز را انتظار مي كشم

حتي روزي كه ديگر

نباشم...

 

 

 

به نام پاک ترین

 

اگر لحظه اي بفهميم كه تنها پنج دقيقه از عمرمان باقي است تا حرفاي دلمان را بزنيم ، در اين صورت همه باجه هاي تلفن مملو از انسان هايي خواهد بود كه مايلند به ساير انسان ها تلفن بزنند و به آنها بگويند كه چقدر دوستشان دارند.

                                                              "كرستوفر مورلي"

 

 

 

 

 

 

 

 

ماه را كه نگاه مي كردم

 

پشت پنجره آمدي و گفتي:« من؟»

 

تو را كه نگاه مي كنم

 

ماه ها

 

      از پشت پنجره  مي گذرد و

 

   من

               هنوز چيزي نگفته ام...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمي دونم بايد چي بگم....اين روزا روزايي خاصي براي من بوده...فقط مي خواستم بگم..وقتي براتون مشكلي پيش مي ياد اول از همه از خدا كمك بخواين...و مطمئن باشين كه بي جوابتون نميذاره....بعد هم قدر نعمتاتونو بدونين و هر موقع كه ناراحت شدين اونا رو براي خودتون يادآوري كنين ...مخصوصا سلامتي ، پدر و مادر،دوستان و.... اين واقعا مهمه.....و قدر تك تك لحظه تونو بدونين ....همين...

کشف دوست

 

باور من این است                                                                            كه  که شگفت انگيزترين چيزها در زندگي

کشف انساني ديگر است

كه با او

رابطه انسان

در گذران سالها

زرفايي باشكوه زيبايي و سرور مي يابد

عشقي چنين دم افزون و دروني

بين دو انسان

حيرت انگيزترين چيزهاست

چنين عشقي با جست و جو

و يا با آرزوي سودايي به دست نمي آيد

بلكه

پيشامدي است آسماني..........

 

پرواز....

 

 

 

 

    براي رسيدن به اوج از من بال و پر جادو مخواه

 

     هيچ چيز هم چون اراده به پرواز پريدن را آسان نمي كند

 

    نه كيمياگري وجود دارد نه پري قصه هاي دريايي نه ساحره پيري

 

          و نه درويشي كه راه رسيدن به سرزمين خوشبختي و

 

                   قصر بلورين روياها را به تو نشان دهد

 

 

 

 

 

 

 

.

گنجشک...

                                                             

 

یک گنجشک  

 

      روي درخت تابستان

 

         تكان نمی  خورد ....هيچ ...اصلا

 

 مي پرسم :

 

  چرا پرواز نمی کنی گنجشک قشنگ؟

 

 مي گويد :

 

 مي ترسم برگ ها دوباره به درخت برنگردند..!

 

دلم گرفته

 دلم گرفته ،
دلم عجيب گرفته است.
و هيچ چيز ،
نه اين دقايق خوشبو،كه روي شاخه نارنج مي شود خاموش ،
نه اين صداقت حرفي ، كه در سكوت ميان دو برگ اين گل شب بوست،
نه هيچ چيز مرا از هجوم خالي اطراف
نمي رهاند.
و فكر مي كنم
كه اين ترنم موزون حزن تا به ابد
شنيده خواهد شد."

نگاه مرد مسافر به روي زمين افتاد :
"چه سيب هاي قشنگي !
حيات نشئه تنهايي است."
و ميزبان پرسيد:
قشنگ يعني چه؟
- قشنگ يعني تعبير عاشقانه اشكال
و عشق ، تنها عشق
ترا به گرمي يك سيب مي كند مانوس.
و عشق ، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگي ها برد ،
مرا رساند به امكان يك پرنده شدن.
- و نوشداري اندوه؟
- صداي خالص اكسير مي دهد اين نوش.

و حال ، شب شده بود.
چراغ روشن بود.
و چاي مي خوردند.

- چرا گرفته دلت، مثل آنكه تنهايي.
- چقدر هم تنها!
- خيال مي كنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستي.
- دچار يعني
- عاشق.
- و فكر كن كه چه تنهاست
اگر ماهي كوچك ، دچار آبي درياي بيكران باشد.
                                                    

خنده های زورکی

اینکه پیغامی نیاید نیز پیغامی است
پس بلا تکلیفی ما نیز تکلیفی است
گرچه ما از بس بدآورده و بد بخت
بس که دلتنگیم و از جان سیر می گوییم
مردن از این زندگی ها بهتر است
اما شاید این تکلیف ما باشد
لیک پر غمگین مباش از این
ما همه هستیم و همدردیم
این تو تنها نیستی مثل تو بسیارند
گرچه این درمان دردی نیست حتی دلخوشی هم نیست
لیک باز این قدر می دانیم تنها نیستیم اینجا:نیستی تنها تو من تنها
با همیم و با همه هستیم و همدردیم

 

                     οοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοοο

 

نگاه خسته به درهاي بسته
کشتي دلها به گل نشسته
هوا چه دلگير دلا گرفته
دل نگروني هفت روز هفته
دفتر پير صداي خستم
ديگه پوسيده تو شب اسيره
دل که يه عمري پر از صفا بود
بس شده زخمي داره ميميره
نفس نمونده واسه ادامه
تنها رفيقم اين سايه هامه
ديگه بريدم خسته و پيرم
دروغ و حرفام تو خنده هامه

خنده هاي زورکي , اشکاي يواشکي
شب و روزي بي هدف , لحظه هاي الکي
ساعتهاي پر سوال , دل خوشيها تو خيال
حصرت پرنده دل که نداره پرو بال

اين دو روز زندگي , طي شده تو کهنگي
ميدونم ديگه بريدي تو هواي خستگي
ميدونم خسته شدي , مرغ پر بسته شدي
ميدونم طاقت نداري واسه سوز تشنگي

دل خوشيها يه لحظه , به خندش نمي ارزه
از همه کس طلبکار , يه دنيا زير قرضه
نه خط خطي نه ساده , مسافر گم و گيج
يه جاده سخت و دشوار به مقصد تو ره هيچ

هواي تازه ميخواي , نگاه بي بهونه
خود خود صداقت , جواب عاشقونه
يه حرف راستي راستي , از ته دل ميخواستي
اون که بسازه از نو , تورو با همه کاستي

يک شب باروني بسه , براي از نو , تر شدن
يک گل شمعدوني بسه , براي عاشق تر شدن

يک شب باروني بسه , براي از نو , تر شدن
يک گل شمعدوني بسه , براي عاشق تر شدن

تولدم مبارک

اگر آسمان بالای سرت ابریست و تو در زیر باران هستی

اگر به دنبال رنگین کمان می گردی اما رنگ ها درد را برایت به ارمغان می اورند

اگردنیایت تغيیری نمی کند وهیچ پایانی درنظرت وجودندارد

اگردر جستجوی آفتابی اما تنها شب را می بینی

اگر تمام اطرافیانت لبخند می زنند ولی تنها کاری که تو

 می توانی بکنی اخم کردن است

اگر از همه اینها وقتی زندگی تو را به پایین می کشد

 خسته شده ای

در ان هنگام از پشت قطرات اشکت به عجایب این زمین نگاه کن

به زیبایی یک گل که همچون مخملیست در دستت

هوای اطرافت و بوی خرمن علفهای تازه را استشمام کن

بچه های شاد در پارک بیگناهی بازی آنها را ببین

تصور کن همراه پروانه ای در هوا معلقی

میان درختان به این سو و آنسو می پرد

زمزمه های دریا یا گرمای نسیم تابستانی را به یاد آور

به طعم تکه شیرینی فکر کن هنگامی که روی زبانت آب می شود

یا نغمه پرندگان صبحگاهی هنگامی که با او ازشان به هر صبح سلام می کنند

به یاد آور سخنان زیبایی که در اغوش مادرت گفتی نرمی نوازشش را احساس کن هنگامی که به آرامی بر صورتت بوسه می زند

خوبی های درونت را جستجو کن

ابرها را از اسمان زندگیت دور کن

به زیر پایت نگاه نکن ، سرت را بالا بگیر.

فکر نکن زندگی چه چیزهایی به تو بدهکار است ،

به چیزهایی بیندیش که تو باید به او بدهی

فردا را فراموش کن آنگاه می توانی زندگی را شروع کنی

بنابراین روزگاری را که در آن زندگی میکنی با هدایایی که می توانی ببخشی متبرک ساز

به جریان زندگی بی اعتنایی مکن بلکه به آرامی با آن همراه شو...

 

 

سلام...

اين سه تا عکس هم برای تولدم که هفته پيش بود!

ببخشيد از اين که دير آپ می کنم..

      خب....تولدم مبارک!!