بی روی تو،راحت ز دل زار گریزد/ چون خواب که از دیده ی بیدار گریزد/
در دام تو یک شب دلم از ناله نیاسود/ آسودگی از مرغ گرفتار گریزد/
از دشمن و از دوست گریزیم و عجب نیست/ سرگشته نسیم، از گل و از خار گریزد/
ای دوست بیازار مرا،هر چه توانی/ دل نیست اسیری که ز آزار گریزد/
زین بیش رهی،ناله مکن در بر آن شوخ/ ترسم که ز نالیدن بسیار گریزد/. |