|
من از طنین صدای باد می لرزم و باد به دور تنهایی انگشتان من زوزه می کشد من از آواز گامهای رذالت در سیاهی می ترسم و باد فانوس مرا برده است من از میزگرد هستی شناسان در سوی بن بست این کوچه ها می هراسم و باد به دور روزنه های هستی من دیوار کشیده است
ساناز کریمی | |