عاشقانه ای از . . .
با تو از او سخن خواهم گفت
با تو از او که دگر
در پس پرده هجرت به زمان آویخته است
تا که از رهگذر تنهائی
بشتابی به نگاهی که تو را
چون پری در غم و اندوه
به یک تار شبی
بگذارد
برود