سوار ِ دیگری می خواهد این باد

که هر کجا پا می گذارد

جای پای رفته دارد

نه اسب     نه افساری به دست دارم

هرچه می دوم بیشتر دیر می کنم

به هر کسی رسیده ام از من گذشته بود

گذشته ام

گذاشتم که بگذرد

من از خودم بیرون نرفته ام

که به جایی رسیده باشم

کوتابلو؟   کجاست راه؟

به هر جا که می رسم از آن گذشته ام

 علی عبدالرضایی