اینجا بهار هم غمگین است .
در آن صبح بهار
همه آواز گل ها
سلام بهار بود .
با قمری
با پرستو
با جویبار .
پرسش هایی غریب
از روح عشق
اندوه عشق
سخن عشق
همه برای بهار بود .
در بهار با این همه تازگی دل من آشفته و پریشان حال
چشم من خیره به تیرگی ها .
باز هم سستی باز هم بیهودگی .
پس ماندن چرا ؟