معجزه
معجزه بود اگر که ما در این هوای بی کسی
میان قرن حادثه . نشسته ایم به پای هم .
گذشته از خیال شب برای روز های نو نمانده ایم اسیر غم .
معجزه بود اگر که ما در این سقوط عاطفه
میان برزخ زمین نوشته ایم ترانه ای به جای اولین خبر .
معجزه بود اگر که ما در این خزان سادگی
میان این همه دروغ غزل نخوانده عاشقیم .
رها ز هر چه زشت و بد
برای فصل زندگی
من و تو
صبح صادقیم