دلم به سوی تو با گام خسته می آید
که خسته گام به پای شکسته می آید.
به مهربانیش ای دل امید وار نباش
که رشته های وفایش گسسته می آید .
شکسته پای توان ره بمقصد دل برد
براه عاشق زلیخا نشسته می آید .
به چابکیت نظر کی کنند و چالاکیت
که دل به کوی تو با پای خسته می آید .
به چشم باز نداری نیاز در ره عشق
که پیر کنعان با چشم بسته می آید .
مرا به بی پر و بالی مران ز درگه خویش
که مرغ عشق به بال شکسته می آید .
سید علی مزارعی .