کریما !
گرفتار آن دردم که تو درمان آنی.
بنده آن ثنا ام که تو سزاوار آنی .
من در تو چه دانم ؟ تو دانی !
تو آنی که گفتی من آنم .
- آنی .
الهی نه می توانیم که این کار بی تو بسر بریم .
نه زهره آن داریم که از تو بسر بریم .
هر گه که پنداریم که رسیدیم از حیرت شما روا سر بریم .